آیه تأسی

آیه تأسی

خوشنویسی آیه تأسی به خط معلی
مشخصات آیه
نام آیه آیه تأسی
واقع در سوره احزاب
شماره آیه ۲۱
جزء ۲۱
اطلاعات محتوایی
شأن نزول جنگ احزاب
مکان نزول مدینه
موضوع اعتقادی - اخلاقی
درباره الگو قرار دادن از پیامبر(ص)

آیه تَأَسّی (احزاب: ۲۱) پیامبر(ص) را به عنوان الگو و اسوه نیکو معرفی کرده و از مسلمانان می‌خواهد از او پیروی کرده و از مخالفت با او بپرهیزند.

این آیه در میان آیات جنگ احزاب نازل شده است. بنا بر نظر برخی از مفسران الگو بودن پیامبر(ص) مختص به این جنگ نیست و شامل تمامی زمان‌ها و مکان‌ها و تمامی افعال، گفتار و سنت پیامبر(ص) می‌شود. این یک وظیفه دائمی و همیشه ثابت برای تمام مسلمانان است؛ اما کسانی می‌توانند از این الگو استفاده کنند که به رحمت خداوند و روز قیامت ایمان داشته و لحظه‌ای از یاد خدا غافل نمی‌شوند

عده‌ای از مفسران تأسی به پیامبر(ص) را واجب و برخی دیگر مستحب می‌دانند؛ چنانکه برخی دیگر قائل به تفصیل شده و تأسی در امور دینی را واجب و در امور دنیوی مستحب دانسته‌اند.

متن و ترجمه آیه

لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیراً ﴿۲۱﴾
قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌کند.

معرفی

آیه ۲۱ سوره احزاب، آیه تأسی نام گرفته است. خداوند بعد از توبیخ منافقین در آیات قبل، و قبل از ذکر برخی از ویژگی‌های مؤمنان حقیقی، در این آیه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان پیشوا و اسوه برای مؤمنان معرفی کرده و از مسلمانان یا مکلفین و یا کسانی که از پیامبر(ص) تبعیت نکرده و به مخالفت با او می‌پرداختند، می‌خواهد که از پیامبر(ص) پیروی کرده و از مخالفت با او بپرهیزند. این آیه مسلمان حقیقی را کسی دانسته که به پیامبر(ص) اقتدا کرده و با هیچ کدام از دستورات وی مخالفت نکند. قرآن در آیات ۴ و ۶ سوره ممتحنه نیز حضرت ابراهیم(ع) را در برائت از شرک و مشرکین به عنوان اسوه معرفی کرده است.

معناشناسی اسوه

اسوه در لغت به معنای پیشوا و به معنای حالتی است که انسان هنگام پیروی از دیگری به خود می‌گیرد؛ یعنی همان حالت پیروی کردن و اقتدا نمودن است و یا در مورد تأسی و پیروی کردن از دیگران در کارها خوب به کار می‌رود و در آیه به معنای اقتدا کردن به پیامبر خدا(ص) آمده است؛ بدین‌گونه که پیامبر(ص)، برای انسان بهترین نمونه برای تأسی و پیروی است و با اقتدای به او می‌تواند خود را اصلاح و در مسیر مستقیم قرار بگیرد.

در ارتباط با معنا و تفسیر آیه، روایات فراوانی در برخی از کتب تفسیری ذکر شده است؛ چنانکه منظور از اسوه حسنه با استناد به روایتی از ابن عباس، سنت پیامبر(ص) دانسته شده است. عده‌ای از مفسران در حقیقت معنای آیه دو قول را مطرح کرده‌اند اول آنکه خود پیامبر(ص) اسوه‌ای حسنه است و یا آنکه خود آن حضرت اسوه نیست؛ بلکه در او صفتی است که آن صفت، شایسته اقتدا نمودن است.

شرایط الگوگیری

خداوند در این آیه، پیامبر(ص) را بهترین سرمشق برای کسانی معرفی می‌کند که به رحمت خداوند و روز قیامت ایمان داشته و امیدوار به ثواب دنیوی و اخروی که ثمره عمل صالح است، باشند؛ کسانی‌که لحظه‌ای از یاد خدا غافل نبوده و دائما یاد خدا را به زبان می‌آورند و در هر شرایطی، چه در سختی و چه در راحتی از یاد خداوند غافل نشده و امید را با اطاعت‌های بسیار همراه می‌کنند؛ هرچند برخی منظور از ذکر کثیر را، نمازهای پنج‌گانه دانسته‌اند؛ بنابراین با توجه به ادامه آیه می‌توان گفت که ایمان به مبدأ و معاد و ذکر دائم خداوند، انگیزه برای تأسی به پیامبر(ص) است.

محدوده تأسی به پیامبر

با توجه به اطلاق آیه الگو بودن پیامبر(ص) در همه زمینه‌های جنگی و غیر از آن را شامل می‌شود. تأسی به پیامبر(ص) هم در گفتار و هم در رفتار و به عبارت دیگر در تمامی افعال، احوال و اخلاق دانسته شده است؛ چنانکه مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه معتقد است پیامبر اکرم(ص) در روحیات عالی، استقامت و شکیبایی، هوشیاری، درایت، اخلاص، توجه به خدا و زانو نزدن در برابر سختی‌ها و مشکلات، بهتری الگو و سرمشق برای همه مسلمانان است. برخی دیگر دایره تأسی به پیامبر(ص) را محدود به صبر یا عمل پیامبر(ص) در جنگ‌ها و تحمل جراحات و سختی‌های فراوان دانسته‌اند و تأسی به دیگر افعال پیامبر(ص) را اگرچه شایسته می‌دانند؛ ولی واجب نمی‌دانند.

آیه تأسی در میان آیات مربوط به جنگ احزاب نازل شد. برخی با توجه به عبارت «لکم»، مخاطب آیه را حاضران در جنگ احزاب دانسته که پیامبر(ص) را در هنگام سختی رها کردند؛ ولی عده‌ای دیگر از مفسران مخاطب آیه را مختص به حاضران در جنگ احزاب نمی‌دانند و معتقدند پیامبر(ص) در همه زمینه‌ها بهترین الگو برای تمامی مؤمنان است و تأسی از او، یک وظیفه دائمی و همیشه ثابت برای تمام مسلمانان است.

حکم تأسی

در وجوب و یا استحباب تأسی به پیامبر(ص) بین علما اختلاف وجود دارد؛ عده‌ای تأسی به پیامبر(ص) را واجب دانسته و برخی دیگر اصل در این حکم را مستحب می‌دانند؛ مگر اینکه دلیلی بر وجوب آن وجود داشته باشد و برخی دیگر قائل به تفصیل شده‌اند؛ بدین‌گونه که تأسی به پیامبر(ص) در امور دینی واجب و در امور دنیوی مستحب است.

پیام‌های آیه

محسن قرائتی در کتاب تفسیر نور پیام‌هایی را از این آیه برداشت کرده است؛ از جمله آنکه معرفی الگو یکی از شیوه‌های تربیت است و معرفی الگوی خوب می‌تواند سبب هدایت مردم شود و از دنبال کردن الگوهای بدلی جلوگیری کند. همچنین نویسنده کتاب تفسیر قرآن مهر، در برداشتی از این آیه، علاوه بر لزوم الگو برای تمامی انسان‌ها، رهبر اسلام را بهترین الگو برای همه دانسته است.

جستارهای وابسته

سیره نبوی

پانویس

  1. ترجمه محمدمهدی فولادوند
  2. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۶۸.
  3. نظام الاعرج، غرائب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۵۵.
  4. طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۳۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۴۸؛ سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۴۲۵.
  5. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش،ج۱۴، ص۱۵۵، طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۹۱.
  6. ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۹۱.
  7. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۲۰۵.
  8. سوره ممتحنه، آیه ۴، ۶
  9. کامیابی، تأملی در معناشناسی واژه اسوه در قرآن و حدیث، ۱۳۹۷ش، ص۳۵.
  10. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، ج۱۴، ص۳۵.
  11. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، ص۷۶.
  12. ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۷۷؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۶، ص۳۳۰.
  13. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۴۴.
  14. سمرقندی، بحر العلوم، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۵۳؛ جرجانی، درج الدرر، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۴۵۶.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۴۳.
  16. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۸۹؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش ج۱۰، ص۳۴۹.
  17. ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۸، ص۳۶۸.
  18. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۳۱؛ قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۸، ص۳۳۵.
  19. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۴۱.
  20. طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۵، ص۱۷۹.
  21. ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۷۷.
  22. سمرقندی، بحر العلوم، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۵۳.
  23. ثعلبی، الکشف و البیان، ج۸، ص۲۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۹۱.
  24. طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۸.
  25. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۲۰۵.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۴۳.
  27. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۶، ص۳۳۱.
  28. طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۳۲۸؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۶، ص۲۸۸.
  29. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۵۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۸۰؛ شکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۶۲۲.
  30. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۴۲.
  31. ابن جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۵۵؛ ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۳۴۰.
  32. ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۴۸۳؛ طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۵، ص۱۷۹؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۳۷۹.
  33. طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۸؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۳۲۸.
  34. طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۳۲۸.
  35. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۲۰۵؛ دینوری، الواضح، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۷۴.
  36. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۶، ص۳۳۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۴۴.
  37. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۶، ص۲۸۸.
  38. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۵۶.
  39. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۴۵.
  40. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۶، ص۳۳۲-۳۳۳.
  1. با توجه به اینکه قرآن یک کتاب تاریخی نیست بیان سرگذشت انبیاء در قرآن باید حکمتی داشته باشد و یکی از مهم‌ترین حکمت‌ها اسوه‌سازی و الگو‌پردازی شایسته برای مؤمنان است.
  2. عده‌ای دیگر معتقدند که منظور از یاد خدا، فقط گفتن الفاظ نیست، بلکه باید ملازم با طاعت باشد(بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۲۸؛ نظام الاعرج، غرائب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۵۶.) و به عبارتی دیگر یاد قلبی و عملی را هم شامل می‌شود؛ یعنی وقتی انسان در برابر کار حرامی قرار می‌گیرد به یاد خدا بیفتد و آن را ترک کند؛ یعنی خدا در همۀ زندگی انسان حضور داشته باشد.(رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۶، ص۳۳۲.)
  3. در باب حجة و دلیل قول و فعل و تقریر معصوم حجة دانسته شده است؛ لذا معتقدند که متابعت و اقتداء به رسول خدا بر امت واجب و لازم است چه در عقائد حقه و اصول دین و چه در اخلاق و صفات حمیده و در افعال و اعمال صالحه.(طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۰، ص۴۸۹.)

منابع

  • ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، بی‌تا.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌عطیه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر الثعالبی المسمی بالجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن، درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم، عمان، دارالفکر، ۱۴۳۰ق.
  • جمعی از پژوهشگران، زیر نظر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، قم، موسسه دائره المعارف فقه اسلامی، ۱۴۲۶ق.
  • دینوری، عبدالله بن محمد، الواضح فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی‌تا.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • سمرقندی، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۴ق.
  • شکوری، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، ۱۳۷۳ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اربد اردن، دارالکتاب الثقافی، ۲۰۰۸م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، قم، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت، ۱۴۱۲ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرائتی، محسن، قرائتی، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
  • قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • کامیابی، محمدمهدی، تأملی در معناشناسی واژه اسوه در قرآن و حدیث، مجله علوم حدیث، سال بیست و سوم، شماره دوم، ۱۳۹۷ش.
  • ماتریدی، محمد بن محمد، تأویلات أهل السنة، دارالکتب العلمیة، بیروت، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۲۶ق.
  • مغنیه، محمدجواد، مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ش، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ق.